۳۱ خرداد ۱۳۸۹

اعتراض بیهوده



همراه با گریه وارد این دنیا شدیم
و در آغوش مادر آرام گرفتیم و بعضی ها هم از این نعمت بی نصیب ماندن
دنیا برایمان تازگی داشت و روزها همراه بازی و بعضی ها همراه کار شدید سرگرم میشدیم
درخواستهای پشت سر هم از پدر و مادر و بعضی ها با نگاه حسرت پشت ویترین
مدرسه ،درس تاریخ ساختگی و تعلیملت زورکی و خداشناسی از آدمهای خدانشناس
از 4دیواری کلاس به 4دیواری اتاق ، روزگار گذشت و گذشت...

آرزوی حرف زدن با خدای نشناخته ، امتحانات عشق های بی کتاب ، نفرت از جهل آدمها و دشتهای پر علف ، دل سوختن برای مغزهای سرد شده و لباسهای فضانوردی آماده ...

من به قوانین کل دنیا اعتراض دارم
من به روش زندگی انسانها اعتراض دارم
من به حرفهایی که از لحاظ تئوری درست هستن ولی به دل نمیشینند اعتراض دارم
من به ناتوانی خودم هم اعتراض دارم

7 نظر:

fateme گفت...

خونه ي نو مبارك جه خوشكله :)

بهاره گفت...

به...منزل نو مبارک...چرخش واست به خوبی بگرده.تو بلاگ اسپات راحت که هستی؟
متنت هم قشنگ بود.

Unknown گفت...

اعتراضت از جنس منه. از جنس یک عالمه هم نسلته. این یعنی ما یک قدم کوچک از نسلی که اعتراض نمی کرد جلو تریم. شاید قرن های بعد تغییری از اعتراض ما در دنیا به وجود بیاد.

زهرا گفت...

سلام
جالب بود
موفق باشي
يا علي

ناشناس گفت...

من نیز اعتراض دارم...به ناتوانی این دستهای سیمانی..

simin گفت...

تازه اینهایی که گفتی یه ذره ای از خوبی های اینجاست. و در آینده خوبتر هم خواهد شد به لطف مسولین گرامی زحمت کش.

بهاره گفت...

چرا دیگه آپ نمیکنی؟تغییر مکان دادم.

 

قالب زیرسیگاری طراحی شده توسط Insight طراحی 1388

خریداری شده و تبدیل شده برای بلاگر توسط : allblogtools.com | ترجمه به فارسی توسط مجتبی ستوده.