۱۲ شهریور ۱۳۸۹

کشیدن نقاشی با احساسات سوخته

3 نظر
راستش دیگه حرفی واسه گفتن نیست ، همیشه دوست داشتم یه وبلاگ داشته باشم تا بتونم با اون دوستانی پیدا کنم تا از اینتنهایی شبانه در بیام ولی در آخر شد وبلاگی برای خودم
گفتم شاید بجای نوشتن حرفهای بی سرته کشیدن نقاشی بهتر باشه...


۲۹ مرداد ۱۳۸۹

War !!!

2 نظر
وقتی که وارد سن جوانی شدم دنبال دلیل میگشتم
ولی کسی نبود که سوالهای من رو جواب بده با اینکه هرکسی یه جوابی برای خودش داشت
علت ضعفم رو تقصیر دیگران مینداختم
ابتدا در دلم گفتم ای پدر ای کاش مرا میزدی ولی برایم پدر بودی
زمان که گذشت جامعه رو مقصر دونستم
و در آخر خدا رو مقصر دونستم ، خدایا چرا ما انسانها را ضعیف آفریدی ، خدایا چرا آدمها آنقدر قدرت ندارند که به تنهایی از اعتقادشون دفاع کنند ... خدایا چرا برای دفاع از اعتقادهای خودم باید یک جامعه رو رهبری کنم ، خدایا چرا برای دفاع از اعتقادات من کسانی باید فدا بشن که به اون اعتقادی ندارن

بدبختی بالاتر از جنگ نیست جایی که انسانیت فراموش میشه و در دل انسانها چیزی جز نفرت دیده نمیشه


۲۸ مرداد ۱۳۸۹

شتر سواری که دولا دولا نمی شود

2 نظر

ما ایرانیها مخصوصا جوانها غم و غصه نداریم ، ,وقتی همه به فکر ما هستن... داخل کشور که خودتون دارید (خدا خودش میدونه خیر رو به کیا بده) میبینید ،خارج از کشور هم صبح که از خواب پا میشن یه قعطنامه صادر میکنن و آدم فکر میکنن این قعطنامه مستقیم میاد میخوره به ما و کاری که بعد از چند سال دربدری پیدا میکنی ، میبینی چند روز قبل اینکه بری سراون کار ،بخاطر تحریم اروپا فعلا باید خونه نشین باشی، ما هم برای اینکه از فکر و خیالهای زجر آور دووم بیاریم خودمون رو میزنیم به خوشی...

بعد از انتخابات من فقط از یه چیز ناراحت بودم ، اینکه کروبی انتخاب نشد و دیگه سوژه نداریم
ولی مثل اینکه یکی اومده سوژه تر از کروبی ، بله خودشه آقا رحیم
بزار از اول بگم... یکی بود یکی نبود
یه آقا رحیمی بود این ور خط و یه خانم هدیه بود اینور خط
آقا رحیم مثل تراکتور همه رو زیر کرد تا رسید به هدیه خانم
و یه دفعه گفت من هوری نمیخوام ، من هدیه میخوام ، و برای رسیدن به هدیه جلوی همه ایستاده و چه پولهایی رو از جیب جوانان عاشق بی پول خرج هدیه کرده
ولی از اونجا که آقا رحیم جایی در محفل عاشق ها نداره و آدم باور نمیکنه که آقا رحیم فرق هوس و عشق رو بدونه شده سوژه ی ما ...




۱۷ مرداد ۱۳۸۹

شیطان هم سیگاری میشود !

2 نظر
تو مطلب قبلی زور زدم شیطان رو اثبات کنم تا این مطبم رئال جلوه بده

روزی روزگاری در زمانهای قدیم، شیطان هنوز جواب سوالش رو نفهمیده بود ، که چرا من باید به انسانها تعظیم کنم، بعد از این همه سال جوابش رو پیدا نکرده بود
قست کرد بیاد روی زمین، تا خودش مدتی با آدمها زندگی کنه تا بفهمه دلیل برتری آدمها چیه
از شانس بدش زد و افتاد تو طهران
پیش خودش گفت بهتره برم جایی که آدمهای بیشتری باشه ، یه خانمی داشت رد میشد ، ازش پرسید خانم کجای این شهر از همه جا شلوغتره؟
خانمه از تیریپ شیطان خوشش اومده بود ، گفت چرا جای شلوغ بیا باهم بریم یه جای خلوت ...
شیطان چپ چپ نگاش کرد ، گفت من خودم شیطانم تو میخوای منو گول بزنی!!!
خلاصه بعد از کلی پرس و جو آدرس میدون انقلاب رو دادن
از اونجا که شیطان عادت به راه رفتن نداشت سوار اتوبوس بی آر تی شد ، ایستگاه بعدی که رسید سیل جمعیت ریخت توی اتوبوس و شیطان با اون همه ابوهتش تقریبا پرس شده بود و مونده بود که انسانها با این همه ضعف چطوری تحمل میکنن
رسید به میدون انقلاب ، احساس میکرد داره خفه میشه ، از بوی دود و فاضلابی که میومد ، گفت صد رحمت به جهنم خودم
یدفعه دید جمعیت زیادی داره میدوه طرفش ، خوشحال شد که بلاخره یه جای شلوغ دید ، جمعیت بهش رسید و هرکسی یه تنه بهش زد تا اینکه جمعیت ازش گذشتن ، پشت اونها تعداد آدم با لباسهای یکنواخت چپ چپ شیطان رو نگاه کردن و ناگهان چیزی خورد تو سر شیطان و از هوش رفت...
وقتی بهوش اومد دید از یک پا آویزونش کردن ، چند نفر اومدن داخل و گفت اسمت چیه:
گفت من شیطانم
گفتن پس داری اعتراف میکنی ، تو بودی زدی توپ پسر احمد آقا رو سوراخ کردی
تو بودی کیف پول اکبر آقا رو زدی
تو بودی ....
شیطان گفت نه بابا من از این چیزا خبر ندارم
شیطان رو گرفتن به بار کتک
شیطان گفت بابا من که اینجام کی شما رو داره گول میزنه که این کارا رو بکنه
گفتن ما داریم در راه خدا این کارا رو میکنیم
گفت بابا خدا از این کارا قهرش میاد ، این خدایی که ازش صحبت میکنین کیه که دست منو از پشت بسته؟
گفتن پس کافری ، خدا رو قبول نداری ، گفت تو چی میگی من 6هزار سال خدا رو ستایش کردم
خلاصه حکم مربا براش بریدن و بردنش پای چوبه ی دار و شیطان خوشحال بود که بزودی داره بر میگرده جهنم...

خلاصه روی شیطان کم شد ، و فهمید که زندگی کردن تو ایران بچه بازی نیست



۱۴ مرداد ۱۳۸۹

آیا شیطان وجود دارد؟

1 نظر
آیا
شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند .
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلقکرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد "
...
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا "
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق
کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست ,
خدا نیز شیطان است "
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد . استاد با رضایت از خودش خیال کرد
بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟ "

استاد پاسخ داد: "البته "
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟ "
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش
نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند .
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک
چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا
شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا
انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال
دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460 - f ) نبود
کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود
ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق
کرد ."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟ "
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد "
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی
در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد.
اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان
نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما
شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از
تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که
یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که
میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است
که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد ." در
آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟ "
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او
را هر روز می بینیم . او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر
انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری
که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز
شیطان نیست ."
و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود
ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست . درست مثل تاریکی و
سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد .
خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را
در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود
می آید و تاریک که در نبود نور می آید .

نام آن شاگرد :البرت انیشتین

نظر شخصی خودم:

انسان وقتی بین انجام و انجام ندادن یک گناه گیر میکنه ، وقتی حس کنه عامل این 2دلی یک چیز یا شخصی (شیطان)  داره اونو از خدا دور میکنه و فریبش میده مقاومت بالاتری نسبت به گناه انجام میده تا کسی که شیطان رو قبول نداره و فقط اون رو میل باطنی خودش بدونه

۰۳ تیر ۱۳۸۹

وقتی سیگار رو از فیلتر روشن میکنی

9 نظر
تنها سوال زندگی من فقط یک سوال هست ، اونم اینه که چرا بعضی میگن این مملکت بده...

 بابا مملکت به این خوبی

از لحاظ تکنولوژی که یه سرو گردن از همه بالاتریم میگی نه پس گوش کن
80% جوانهای ما  به فضا سفر کردن اونم با سوخت فوقالعاده ارزون ...
دانشگاه آزاد با سیستمی که ایجاد کرده باعث شده حتی جوانانی که در امین آباد بسر میبرن هم بتونن مدرک خاطره انگیز لیسانس رو دریافت کنند ، این دانشگاه آزاد چقدر خیر خواه جوانهای ایرانیست ... 

ایران یکی از دلسوز ترین مدیران و رئسا رو داره
بعد از اینکه جوانان عزیز تحصیلشون تموم میشه ، بهشون میگن شما نمیخواد دست به سیاه و سفید بزنی شما بشین توی خونه و کارای مملکت رو ما میکنیم، حتی اگر نیرو کم بیارن پسر 11سالش رو هم میزاره سر یه پستی تا یک وقت ذهن ما درگیر با مسائل مملکت نشه ، و میبینیم اکثر پستهای مهم دست پیرمردهاست و زمانی که بازنشست هم میشن یک پست بالاتر میرن که خدایی نکرده جوونها دست به سیاه و سفید نزنن و حتی جای جوونها زن هم میگیرن تا دیگه جوونها رو از سختیهای زندگی خلاص کنند و تا میتونن لوازم فضانوردی برای تفریح با سوپسید یارانه در اختیارشون میزارن ، بلاخره تفریح لازم دارن...

ایران یکی از با اعتقاد ترین و با فرهنگترین آدمها رو داره
ما الان مذهبی داریم تکامل یافته ، اسلامی که در هیچ زمانی نظیرش رو ندیدین
فرهنگ ما 2500 در حال رشد بوده و هیچ کشوری تا این حد فرهنگ سازی نکرده و تا این حد مردمش فرهنگ ساز نبودند و بدون اینکه به گذشته نگاه کنن پلهای رو پس از دیگری گزراندن بدون اینکه ردپایی باقی بزارن...
 این مردم هنر دوست ، سبک 6/8 را میپرستند و شعرهای پر مفهومی که در این سبک سروده میشه باعث هنگ کردن نقدکنندهای خارجی میشه، به عنوان مثال یه 2بیت از یکی از این ترانه ها رو قرار میدم:
قر تو کمرم فراوونه.... نميدونم کجا بريزم
همين جا همين جا
هی هيکلمو ميجنبونه .... نميدونم کجا بريزم
همين جا همين جا

بعد میگن مملکت بده ، جدا قدر زندگی تو ایران رو نمیدونید

۳۱ خرداد ۱۳۸۹

اعتراض بیهوده

7 نظر


همراه با گریه وارد این دنیا شدیم
و در آغوش مادر آرام گرفتیم و بعضی ها هم از این نعمت بی نصیب ماندن
دنیا برایمان تازگی داشت و روزها همراه بازی و بعضی ها همراه کار شدید سرگرم میشدیم
درخواستهای پشت سر هم از پدر و مادر و بعضی ها با نگاه حسرت پشت ویترین
مدرسه ،درس تاریخ ساختگی و تعلیملت زورکی و خداشناسی از آدمهای خدانشناس
از 4دیواری کلاس به 4دیواری اتاق ، روزگار گذشت و گذشت...

آرزوی حرف زدن با خدای نشناخته ، امتحانات عشق های بی کتاب ، نفرت از جهل آدمها و دشتهای پر علف ، دل سوختن برای مغزهای سرد شده و لباسهای فضانوردی آماده ...

من به قوانین کل دنیا اعتراض دارم
من به روش زندگی انسانها اعتراض دارم
من به حرفهایی که از لحاظ تئوری درست هستن ولی به دل نمیشینند اعتراض دارم
من به ناتوانی خودم هم اعتراض دارم

۲۵ خرداد ۱۳۸۹

سکوت

0 نظر


آخرین سنگر سکوته...... حق ما گرفتنی نیست
آخرین سنگر سکوته ...... خیلی حرفا گفتنی نیست


 

قالب زیرسیگاری طراحی شده توسط Insight طراحی 1388

خریداری شده و تبدیل شده برای بلاگر توسط : allblogtools.com | ترجمه به فارسی توسط مجتبی ستوده.